پرستوی مهاجر

در گلستان محبت ما پژمرده ایم روی پیری ندیدیم در جوانی مرده ایم!؟

پرستوی مهاجر

در گلستان محبت ما پژمرده ایم روی پیری ندیدیم در جوانی مرده ایم!؟

همیشه قلب می

شتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد خدا داند که من نفرین نمی ک نکند به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود آن زمان برسد...

نخواست او به منٍ خستهٍ بی کمان برسد شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد خدا داند که من نفرین نمی کنم نکند به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود آن زمان برسد...


نم


همیشه قلب می

کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
تتتللشششسشسشیشیشیب

ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی
دعوت ما بوده ای، مهمان مردم می شوی ؟!!!
کبری دوستت دارم